مرلیا-اه اه
یهو یه پسری سر و کلش پیدا میشه
پسره-آه شماها باید پاپ استار ها و پرنسس و شاهزاده ها باشید درسته؟
هیچ کس محلش نداد
یهو نوریما مثل اجنه پرید جلوش
نوریما
-بعلههه خودمووون هستییم شما؟
پسره-من شیو کوروسو هستم خوشبختم و با نوری دست داد
فیلیپ رفت جلونوریما و با اون پسره دست داد
فیلیپ-خوشبختم شاهزاده فیلیپ هستم و یه ذره محکم دست شیو رو فشار داد
کورانوسوکه-چی شد یهو غیرتی شد
ریوما-میبینم فلفل قرمزمون شده سبز
شوسوکه-عااقاا مبااارکه
فیلیپ-خفه
زایزن-فعلا دهنم سرویسه
مرلیا و ترسا-اقاااااشووون غیرتیهههههه
سایو-بادابادامبارک بادا
اینهیه-عروس رفته دامادو خفه کنه
نوریما-کوفت
هما-هه برای بار سوم میپرسم ایا بنده وکیلم؟
رامونا-پ ن پ شما وزیرید
کورانوسوکه
-خانوم مرلیا میشه بیایید
مرلیا-با کماال مییل
دم گوش مرلیا-خب حالا پررو نشو میگم اون دختره رو میشناسی
مرلیا-کدوم.
-اونی که موهش بلونده چشماش سبزه
مرلیا - اهااا فهمیدم تری رو میگی
-درست و کامل بگو
مرلیا-اون ترساست.بچه اروم ولی کرمو،
-یکاری میکنی برام؟
مرلیا-چیکار؟ عاشق شدی؟
-هووف اره تورش میکنی برام؟
مرلیا-ههه یه لقمت میکنه .باشه
شیو-خب این دوتا مرغ عشق پچ پچاشون تموم شد؟
مرلیا-خف باو
شیو-خب بریم قایق ؟
همگی-بریم
مرلیا
تو ذهنم-هاهاها وقتشه
رقتیم سمت یه لنج
ترسا خواست سوار بشه که قصدا هولش دادم
کورانوسوکه
قبل اینکه ترسا بیوفته تو اب گرفتمش
-خوبه حالتون؟
ترسا سریع خودشو جمع و جور کرد-بعلهه شما خوبید.
-من..من بعله
همه رفتیم داخل لنج
مرلیا
همه نشسته بودیم روبه رو هم :ترسا و کوری، فیلیپ، نوریما، اسونا و کامیو، رویا و ریوما، کینتارو و مریکا، رایا و تزوکا، سایو و شوسوکه، مرلیا و زایزن، ریوگا و اینهیه، هما و رامونا
ای بابا این پسر چرا اخمو هست برج زهرمار
تزوکا که بدتره پلاس فیلیپ
یدفعه داد زدم-دزداااای دریاااااییی حمملههههههه کردننننن
همه از تو حس و باغشون اومدن بیرون
روبه من
-سلام علیکم سلام علیکم ازرا خانم یادگار مش ماشاالله
ریوگا و فیلیپ-پودر نشی گوله نمک
سایو که از خنده افتاد بغل شوسوکه ( یا خدا صحنه دار بود )
اینهیه و ریوگا به هم دیگه نگاه کردن( نگاه دو مرغ عشق )
فیلیپ و نوریما هم قرمززز ( خوبه خجالت بکشید خانواده اینجا نشسته )
کورانوسوکه از خنده پرید ترسا رو بغل( نکن برادر من بچه اش میوفته چی؟ بچه؟ )
رایا و تزوکا اینو مجسمه باز رایا یه لبخند کوچیکی اومد رو لبش ( تزوکا مجسمه متحرکه )
اسونا خندش گرفت کامیو اخمو بود( اخ جیگیلی جیگیلی اخماتو وا کن )
کینتارو مریکا دوتاشون خندشون گرفت( به این میگن گذشته گذشته است الانو بچسبب )
هما و رامونا هم خندشون گرفت پلاس شیو
زایزن...هاج و واج زل زده بود به من ( هییییز )
از سرجام بلند شدم که لنج یه تکونی خورد و من از پشت افتادم تو اب
اینهیه-مرلیاااااااااا
همگی-نهههههههه
یدفعه یه رنگ قرمزی رو اب پخش شد
رویا-کوسه خوردش
حالا رامونا زد زیر گریه
که یدفعه من با شنا کردن اومدم بیرون اب
مرلیا-هه هه ترسیدیدااااا
هما-اون..مگه..خون..نبود؟
مرلیا-نه بابا رنگ پینت بال بود خخخخخ
رامونا-ای ...خوشت میاد اشک مردمو در میاری
همه حرف بارم کردن ولی صدایی از زایزن در نیومد
ریوگا-زایزن..زایزن حالت خوبه؟ یدونه اروم زد تو صورتش جوابی نداد
مرلیا اومد بالا
مرلیا
-اوا این چش شد غش نکرده باشه؟
کورانوسوکه - سکته رو زده
ریوما-نه باو غش کرده فقط
اینهیه-نیگا راستی راستی پسر مردمو کشت
شیو-نه زندس
ترسا-عزرائیلللللللللللللل
-منکه کاری نکردم روحیه اوشون ضعیفه
ریوما-توکه میدونی روحیه معشوقه یدفعه ریوگا جلو دهنشو گرفت
ریوگا-عه حرف نزن
ریوما-اووم اووم دست ریوگا رو گاز گرفت
ریوگا-اخخ دستم
ریوما-نفسم بند اومد
کورانوسوکه از پشت من بدون اینکه بفهمم به ریوما چشم غره رفت و گفت نباید مرلیا بفهمه
رایا-قضیه چیه؟
کورانوسوکه - هیچی هیچی
-یه............
برا قسمت بعد 55 تا نظر